کد مطلب:39898
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:24
آيا ابوبكر مي توانست بار خلافت را بردوش بكشد ؟
اگـر عمر و برخي از سياستمداران بني اميه نبودند , ابوبكر به تنهائي نمي توانست بار خلافت را بر دوش بكشد . تـاريخ به ثبت رسانده است كه ابوبكر هميشه در برابراحكام و آراء عمر بن خطاب , خاضع و تسليم بود و در حقيقت او حاكم بود نه ابوبكرو دليل آن , جريان مولفه قلوبهم است كه در آغاز خلافت , نـزد ابـوبـكـر آمـدنـد ;او بـرايشان نامه اي نوشت و دستور داد كه نزد عمر بروند , زيرا بيت المال بدست عمر بود . ولي عمر , نامه او را پاره كرد و طردشان نمود . نـزد ابـوبـكـر بـازگـشـتـندو گفتند : آيا تو خليفه اي يا او ؟ ابوبكر پاسخ داد : به خواست خدا , او خـلـيـفـه اسـت \و هـمـچنين هنگامي كه ابوبكر , قطعه زميني را به عيينه بن حصن و اقرع بن حابس واگذار كرد , عمر آن را رد كرد و وقتي سند ابوبكر را مطالعه كرد , آب دهان برآن انداخت و آن را پاره كرد . آن دو نـفر نزد ابوبكر بازگشتند و از كار عمرشكايت نمودند و گفتند : به خدا نمي دانيم , آيا شما خليفه ايد يا عمر ؟ ابوبكرگفت : بلكه عمر خليفه است . و هنگامي كه عمر با عصبانيت نزد ابوبكر آمد و درباره زمين به او پرخاش نمود ,ابوبكر به او گفت : مگر به تو نگفتم كه در مسئله خلافت از من نيرومندتري ولي تو سرانجام بر من چيره شدي . (1)بـخـاري در صـحيحش آورده است كه عمر مردم را تشويق به بيعت با ابوبكر مي نمود و به آنها مـي گـفـت : ابـوبكر يار غار رسول اللّه است و او به سرپرستي امور مسلمانان ,سزاوارتر است , پس برخيزيد و با او بيعت كنيد . انـس بـن مـالـك گفت : آن روز شنيدم كه عمر پيوسته ابوبكر را وادار مي كرد كه به منبر رود , و آنقدر به او دستور دادتا سرانجام ابوبكر به منبر رفت و مردم با او بيعت كردند . (2)
از آگاهان بپرسيد - ج 2 / ترجمه سيد محمد جواد مهري
تيجاني تونسي - محمد 1 - عـسـقـلانـي در كـتـاب الاصـابـه في معرفه الصحابه - ج 3 - ص 54 , ابن ابي الحديد درشرح نهج البلاغه - ج 12 - ص 58 . 2 - صحيح بخاري - ج 8 - ص 126 .
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.